انشا در مورد ربات پیشخدمت

انشا طنز و غیر طنز ربات پیشخدمتانشای طنز ربات پیشخدمت

هیچ چیز هیجان انگیزتر از داشتن یک ربات پیشخدمت نیست. یک روز به ربات پیشخدمتم گفتم برو برایم چای بریز. او هم تا آشپزخانه رفت و یک لیوان نوشابه کوکاکولا را در فنجان ریخت و برایم آورد! آخه فکر می کند هر نوشیدنی ای که تقریبا سیاه رنگ باشد چای است!

بگذریم از اینکه آن روز بجای شامپوی سیر، سرم را با خود سیر شست و دیگر هیچ کسی جرئت نزدیک شدن به من را نداشت آنقدر که کله ام بوی سیر می داد! این ربات پیشخدمت من به سحرخیزی حساس است؛ انقدر حساس که اگر ساعت شش صبح بیدار نشوم، اول با مهربانی می گوید: سرورم پاشو! گل من پاشو! هی جملات مهربانش را تکرار می کند. من هم که نمی توانم از پتوی نرمم دل بکنم، اصلا پا نمی شوم!

تا اینکه ربات عزیزم با پاشیدن یک لیوان آب سرد، یک باره بیدارم می کند! بعد با صدای رباتی اش می گوید: سرورم! اگر می دانستم اینطوری پا می شوید زودتر بیدارتان می کردم! این کار هرروز اوست! اول با مهربانی بعد با آب سرد!

نمیدانم از دست کارهایش دعوایش کنم یا بخندم! آن قدر که بامزه است. هربار که بستنی یخی میخرم مجبورم به او هم بخرم. دیروز یک بستنی یخی خریدم ولی چون دندانم یخ میکرد، آرام میخوردم سرم را که بلند کردم دیدم رباتم بستنی را با چوبش خورده و مات مات به من زل زده است. آخه دندان هم ندارد که یخ بزند و مجبور شود آهسته بخورد! از دندانش هم بگذریم با آن دهان بزرگش به چوب بستنی هم رحم نکرد! بعد از هر خوراکی ای که می خورد مجبورم جایش را هم عوض کنم!!!

ربات پیشخدمت من هر وقت خسته می شود باید شارژش کنم. آن روز هم من خسته بودم هم او و وقت هم نکردم که او را شارژ کنم؛ در حال خستگی به او گفتم: ربات جان! برو چراغ ها را خاموش کن می خواهم بخوابم. ربات با صدای گرفته اش جواب داد: با اا شه سرورم.

بعد هم رفت تا چراغ را خاموش کند ولی آن قدر خسته تر از من بود که با مخ رفت تو دیوار! من هم سریع پاشدم و او را بلند کردم و به شارژ زدم و چراغ ها را خاموش کردم و خوابیدم. صبح روز بعد هم روز از نو و روزی از نو! بازهم مرا با مهربانی و سپس با آب سرد بیدار کرد!!

انشای غیر طنز ربات پیشخدمت

داشتن ربات پیشخدمت کارها را برای ما راحت می کند. ربات پیشخدمت کارهای هتل را خیلی خوب انجام می دهد. چند روزی را در هتل بودم و هرگاه که خوراکی می خواستم یا کاری داشتم، زنگ را به صدا در می آوردم. هربار ربات پیشخدمت در را میزد و کارهایم را انجام میداد.

یک روز ربات پیشخدمت وارد اتاقم در هتل شد تا رخت خواب را جمع کند و اتاق را مرتب کند. من در اوج تعجب، کارکردن او را نگاه می کردم؛ چنان تمیز کار می کرد که از خودم خجالت کشیدم! ربات ها کارهای زیادی را انجام می دهند؛ ربات های پیشخدمت در رستوران، بیمارستان، هتل و حتی هواپیما!

ربات پیشخدمت در رستوران خیلی کارایی دارد چون هر مشتری که چندین سفارش غذا می دهد را در سیستمش حفظ میکند و عین آنها را با سرعت از آشپزخانه رستوران به دست مشتری می رساند و مجال قار و قور کردن شکم را به مشتری نمی دهد!

ربات پیشخدمت در بیمارستان هم خوب است چراکه با طی کشی اش کف بیمارستان را برق می اندازد و هم با بردن سبد لباس های کثیف، کار بقیه را راحت میکند. البته این ربات به بیماران بیمارستان هم رسیدگی می کند و به آن ها کمپوت می دهد!

ربات پیشخدمت در هواپیما هم مسافران را سرگرم می کند هم در هنگام بلند شدن هواپیما از استرس مسافران کم می کند و با صدای بامزه اش می گوید: مسااافران محترم ! لطفاااا نترسیییید! هواپیما که ترس ندارررد! و اینگونه سفر هواپیمایی را هم به خیر می کند!

ربات پیشخدمت اگر در دنیای پیشرفته ما به فراوانی وجود داشته باشد بیشتر کارها سریع انجام شده و در زمان هم صرفه جویی میشود به شرطی که آدم ها را از کار و کاسبی نیندازد!

انشا در مورد معلم و روز معلم

انشا در مورد باران و رحمت الهی

انشا در مورد مادر

انشا در مورد شهادت حاج قاسم سلیمانی

انشا در مورد عشق

انشا درباره درخت (انشا بیست)

انشا درباره خدا-انشای ادبی

ربات ,هم ,کند ,پیشخدمت ,روز ,یک ,ربات پیشخدمت ,می کند ,ها را ,با صدای ,را در

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

زناشویی برتر وبلاگ یک تجربه emdadnejatdehloran Justin Bieber ژان وال جان جریان شناسی اسباط مجله متفاوت فارسي A.T.I چاه بیدجازموریان کتابفروشی صادق